بهره برداری بهره برداشتن، سود بردن، برداشتن حاصل زراعت، به دست آوردن و به فروش رساندن محصول کارخانه یا آنچه از معادن استخراج می شود ادامه... بهره برداشتن، سود بردن، برداشتن حاصل زراعت، به دست آوردن و به فروش رساندن محصول کارخانه یا آنچه از معادن استخراج می شود تصویر بهره برداری فرهنگ فارسی عمید
بهره برداری استفاده از سود چیزی، برداشت محصول، حاصل مزرعه و باغ ادامه... استفاده از سود چیزی، برداشت محصول، حاصل مزرعه و باغ تصویر بهره برداری فرهنگ لغت هوشیار
بهره برداری ((~. بَ)) استفاده از سود چیزی، عمل برداشتن حاصل زراعت، سهم گرفتن، به فروش رساندن محصول کارخانه یا معدن ادامه... استفاده از سود چیزی، عمل برداشتن حاصل زراعت، سهم گرفتن، به فروش رساندن محصول کارخانه یا معدن تصویر بهره برداری فرهنگ فارسی معین
بهره برداری استحصال، استخراج، استفاده، سود ادامه... استحصال، استخراج، استفاده، سود فرهنگ واژه مترادف متضاد